جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه بی شیر: (تعداد کل: 1)
بی شیر
(ص مرکب) (از: بی + شیر) فاقد شیر. که شیر ندارد. که شیر او خشک شده باشد (مادر): ناقهء صلده؛ شتر مادهء بی شیر. (منتهی الارب). || که بدون شیر مانده باشد (کودک در غیاب مادر): اعامه؛ بی شیر شدن. رجوع به شیر شود.
قافیهیاب برای اندروید
با خرید نسخه اندرویدی قافیهیاب از فروشگاههای زیر از این پروژه حمایت کنید:
نرمافزار فرهنگ عروضی
گنجور
گنجور مجموعهای ارزشمند از سرودهها و سخنرانیهای شاعران پارسیگوی است که به صورت رایگان در اختیار همگان قرار گرفته است. برای مشاهده وبسایت گنجور اینجا کلیک کنید.
دریای سخن
نرمافزار دریای سخن کتابخانهای بزرگ و ارزشمند از اشعار و سخنان شاعران گرانقدر ادب فارسی است که به حضور دوستداران شعر و ادب تقدیم میداریم.